تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد سبز شرکتی از طریق نقش واسطه مسئولیت اجتماعی شرکت

0

مترجمان: رضا فلاحی- ملیحه تقی خو

شرکت اکسون پایا دقت

 

با توجه به وخامت شرایط زیست محیطی که عمدتاً ناشی از فعالیت صنایع تولیدی است و مطالعات ناکافی در شناسایی عوامل تسهیل کننده شرکت‌ها برای مقابله با این موضوع، مطالعاتی با هدف بررسی رابطه اساسی بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سبز شرکت و تجزیه و تحلیل چگونگی تاثیرات مدیریت کیفیت جامع عملکرد سبز شرکتی مورد توجه می‌باشد. همچنین بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت بعنوان رابط بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد مسئولانه شرکتی نیز شایسته بررسی است.

محقق شش شیوه مدیریت کیفیت جامع از جایزه کیفیت ملی مالکوم بالدریج آمریکایی اقتباس شده است بکار گرفته است؛ آیتم‌های مربوط به عملکرد سبز شرکت شامل استراتژی‌های مدیریت سبز، فرآیندهای سبز و عملکرد محصولات سبز بوده و آیتم‌های مسئولیت اجتماعی شرکت شامل ابعاد اجتماعی، کارکنان و مشتریان است. پژوهش مربوطه با هدف پاسخگویی به سوالات زیر انجام شده است:

  • تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد سبز شرکتی چیست؟
  • آیا مسئولیت اجتماعی شرکتی نقش واسط در رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و کارایی سبز شرکتی را دارد؟

از آنجا که مطالعه مربوطه بینش ارزشمندی برای راهبری شرکت‌های تولیدی با اندازه سازمانی متوسط و بزرگ به دستیابی به اهداف توسعه سبز از طریق مدیریت کیفیت جامع و مسئولیت اجتماعی شرکتی ارائه می‌کند. در این خصوص کلیاتی به شرح زیر ارائه می‌گردد.

1- نظریه سبز و عملکرد سبز

با ظهور انقلاب صنعتی، میزان مصرف منابع طبیعی توسط صنعت تولید برای تولید محصولات و کسب درآمد بسیار بالا بوده است. این منجر به کمبود منابع طبیعی، به‌ویژه برای نسل‌های آینده، و تغییر قابل توجه در محیط طبیعی، مانند گرم شدن کره زمین شده است. با توجه به این موضوع، پیمان جهانی سازمان ملل متحد پیروی از سیاست‌های سازگار با محیط زیست و شیوه‌های سبز را برای همه مشاغل در سراسر جهان اجباری کرده است که بزرگترین آغازگر محیط زیست سبز در جهان بوده و شامل بیش از 12500 امضاکننده تجاری و غیر تجاری از بیش از 160 کشور است. بوم‌شناسان همچنین از کسب‌وکارها، به‌ویژه شرکت‌های تولیدی، خواسته‌اند که تفکر سبز و فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی را در عملیات خود ادغام کنند، زیرا نه تنها تأثیر مثبتی بر عملکرد اقتصادی سازمانی نشان می‌دهند، بلکه بر جنبه‌های زیست‌محیطی نیز اثرگذار می باشند.

نظریه سبز، شکل چند رشته‌ای اخیر تفکر به محیط زیست، جهانی شدن، مسئولیت اجتماعی، حاکمیت شرکتی و جنبه‌های حقوق بشر تمرکز دارد و توسط اکرزلی رایج شد. هدف تئوری سبز دستیابی به پایداری زیست محیطی در سطوح منطقه‌ای، ایالتی و بین‌المللی است. برای تبدیل شدن به یک سازمان سبز، این شرکت بر تبدیل عملیات به فعالیت های دوستدار محیط زیست با ایجاد اصلاحات اساسی در فرآیندهای عملیاتی محصول/خدمت تمرکز می‌کند. به طور خاص شرکت‌های تولیدی دیدگاه سنتی چرخه عمر محصول را از کسب منابع به توسعه محصول، تحویل، مصرف و بازیافت تغییر می‌دهند، شرکت‌های متعهد به شیوه‌های سبز پتانسیل زیادی برای جذب مشتریان بیشتر دارند. با این حال، حمایت دولت برای تشویق کسب‌وکارها برای تغییر روش‌های سنتی تولید به منابع سبز عملیات ضروری است. فرآیندهای سبز به ابتکارات سازمانی برای به حداقل رساندن مصرف منابع طبیعی در فرآیندهای تولید اشاره دارد که از طریق آن مواد خام به یک محصول با ارزش تبدیل می‌شود. تمرکز ویژه‌ای بر تغییر آرام از انرژی فسیلی به انرژی زیستی یا انرژی‌های تجدیدپذیر دارد. از طریق فرآیند سبز، شرکت‌ها بهبود سیستماتیک را در فرآیندهای عملیاتی خود به ارمغان می آورند و اطمینان حاصل می‌کنند که فعالیت‌های آن‌ها محیط طبیعی مانند هوا، خاک و آب را آلوده نمی‌کند. منظور از محصولات سبز، معرفی جدید یا بهبود طراحی محصولات موجود است، به طوری که فرآیند تولید یا ترکیب غیرسمی و زیست تخریب‌پذیر را مصرف کند یا حداقل تا صفر منابع انرژی تجدیدناپذیر را مصرف کند تا با به حداقل رساندن دفع یا ضایعات، کارایی انرژی بهبود. همچنین به دوام محصول، قابلیت بازیافت، ورودی مواد اولیه سازگار با محیط زیست و حذف مواد مضر اشاره دارد. مدیریت سبز به تغییر ساختار سیستم‌ها، استراتژی‌ها و سیاست‌های مدیریتی موجود یا اتخاذ سیستم‌های مدیریتی جدید اشاره دارد که تأثیر منفی استراتژی‌های تولید و مدیریت سازمانی را به حداقل می‌رساند و آنها را به سیستم‌های دوستدار محیط زیست تبدیل می‌کند.

2- مدیریت کیفیت جامع

مدیریت کیفیت جامع یک سیستم مدیریتی است که بر بهبود مستمر از طریق ابزارها، تکنیک ها و ارزش ها تمرکز دارد. هدف نهایی آن افزایش رضایت مشتری از طریق بهبود کیفیت محصولات و خدمات با کمترین مصرف منابع است MBNQA یک جایزه کیفیت آمریکایی است و به دلیل نقش آن در انقلابی کردن هزاران سازمان دولتی و خصوصی با توجه به اصول مدیریت و کسب مزیت رقابتی در بین مشاغل بسیار مشهور می‌باشد. برای مطالعه حاضر، محقق از شش بعد MBNQ، یعنی رهبری، مدیریت فرآیند، برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز بر مشتری، اطلاعات و تجزیه و تحلیل و مدیریت منابع انسانی استفاده کرد. تعدادی از محققین نیز از این ابعاد در مطالعات خود استفاده کرده‌اند. رهبری به مدیریت عالی اطلاق می شود که اهداف و مقاصد سازمانی را تعیین می‌کند و استراتژی هایی را برای دستیابی به آن اهداف توسعه می‌دهد. رهبران مسئول تضمین کیفیت و تلاش‌های بهبود در رابطه با زمان و هزینه هستند.

برنامه‌ریزی استراتژیک بیانگر چشم‌انداز و ماموریت سازمانی برای کیفیت و سیاست‌ها و استراتژی‌ها برای دستیابی به اهداف کیفیت است. تمرکز بر مشتری به معنای تلاش‌های سازمانی برای شناخت خواسته‌های مشتریان و روندهای بازار است. همچنین به توسعه و حفظ روابط خوب با مشتریان از طریق حصول اطمینان از رضایت آن‌ها مربوط می‌شود. مدیریت فرآیند به تقسیم واضح فرآیندها، مالکیت و مسئولیت‌ها مربوط می‌شود. همچنین هدف آن اطمینان از طراحی کامل محصول یا خدمات از طریق بهبود مستمر توسط اتوماسیون و بازرسی خود است. مدیریت منابع انسانی بر توسعه کارکنان از طریق آموزش و مشارکت فعال در مسائل عملیاتی تمرکز دارد. همچنین بر مسئولیت کیفیت و آگاهی، توانمندسازی کارکنان و شناخت عملکرد و مکانیسم پاداش تمرکز دارد. اطلاعات و تجزیه و تحلیل مربوط به جنبه مدیریت دانش TQM است، مانند ارزیابی عملکرد کارگران و مدیران، حفظ سوابق در مورد فرآیندهای عملیاتی، پیشنهاد راه حل برای مشکلات پیش روی کارگران و حفظ و استفاده از اطلاعات عملیاتی و بازار برای تصمیم گیری موثر.

3- پیوند کیفیت با عملکرد سبز

با در نظر گرفتن اهمیت منابع طبیعی، هر کسب و کاری در سرتاسر جهان با سه موضوع اساسی مواجه است که ورودی چیست، خروجی چیست و چه چیزی هدر می‌رود. این موضوعات به یکدیگر مرتبط هستند و سطح آن‌ها با کیفیت فرآیند تعیین می‌شود. محصولات دارای کیفیت پایین به طور قابل توجهی به شهرت و عملکرد مالی سازمان آسیب می‌زنند. علاوه بر این، کیفیت پایین منجر به هدر رفتن تلاش‌ها و منابع طبیعی و در نتیجه عملکرد زیست‌محیطی ضعیف می‌شود. با توجه به پویایی دنیای کسب و کار، سازمان ها نه تنها باید کیفیت و شفافیت را در عملیات خود تضمین کنند، بلکه باید محصولات یا فرآیندهای جدید را نوآوری یا اتخاذ کنند. از منظر عملکرد سبز، فناوری جدید نه تنها باید این توانایی را داشته باشد که تأثیر منفی فرآیندهای سازمانی را به حداقل برساند و به احیای محیط طبیعی منجر شود، بلکه باید توسعه سازمانی را نیز ارتقا دهد.TQM پتانسیل زیادی برای تقویت قابلیت‌های سازمانی برای مدیریت منابع انسانی و طبیعی به شیوه های کارآمد دارد و به دلیل تمرکز بر بهبود مستمر، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا کیفیت را از اکتساب منابع تا تحویل محصول نهایی تضمین کنند. TQM و مدیریت زیست محیطی به یکدیگر مرتبط هستند زیرا TQM به منظور استفاده کارآمد از منابع، به ویژه منابع طبیعی، که هدف اصلی عملکرد سبز شرکتی است، به کار رفته و با در نظر گرفتن تأثیر فعالیت‌های سازمانی بر محیط و عملکرد سازمانی در یک دوره زمانی طولانی‌تر، جهت گیری بلندمدت دارد. سازمان‌ها باید اهداف توسعه پایدار خود را با مدیریت کیفیت پیوند دهند زیرا پتانسیل بالایی برای بهبود عملکرد سازمانی در تمام جنبه های پایداری دارد.

اگرچه دولت‌ها در حال انجام اقدامات ارزشمندی برای ایجاد انگیزه در شرکت‌ها برای اطمینان از کیفیت و راهبردهای سازگار با محیط زیست در عملیات خود هستند، با این حال، یک سوال کلیدی این است که آیا سیستم مدیریت کیفیت جامع در سازمان‌ها از عملکرد سبز شرکتی پشتیبانی می‌کند یا مانع آن می‌شود؟ یافته های متناقضی در رابطه با این سوال ارائه شده است. شیوه‌های مدیریت کیفیت جامع قابلیت‌های نوآوری سبز سازمانی را افزایش می دهد اما رابطه متناقضی بین این دو متغیر در صنایع تولیدی کشور چین نیز رویت شده است.

4- مسئولیت اجتماعی شرکت

مسئولیت اجتماعی شرکتی(CSR) یک استراتژی سبز سازمانی می‌باشد که هدف آن حفظ جنبه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محیطی است که یک شرکت در آن فعالیت می‌کند. این مفهوم در دهه گذشته مورد توجه ارزشمندی قرار گرفت و اهمیت آن در بخش شرکتی به طور مداوم در حال افزایش است. فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی شرکتی به تعدادی از عوامل مانند شرایط اقتصادی، قوانین و مقررات، فرهنگ و رفتار سازمانی و سطح رقابت بازار بستگی دارد. شیوه‌های مسئولیت اجتماعی شرکتی به طور قابل توجهی قابلیت‌های سازمانی را برای استفاده از مزیت رقابتی و دستیابی به اهداف رشد پایدار افزایش می‌دهد چنین ابتکاراتی نه تنها شهرت شرکت‌ها را بهبود می‌بخشد، بلکه وفاداری مشتریان و رضایت کارکنان را نیز افزایش می‌دهد. مشارکت بنگاه‌های تولیدی در برنامه‌های توسعه اجتماعی و در نظر گرفتن تأثیر عملیات آن‌ها بر محیط‌زیست نه تنها منجر به افزایش سهم بازار می‌شود، بلکه باعث کاهش انتشار، ضایعات و آلودگی و صرفه‌جویی در انرژی می‌شود. به همین دلیل، بوم‌شناسان و ذینفعان مختلف به کسب و کارهای تولیدی توصیه کرده‌اند که رویکردهای مسئولیت اجتماعی شرکتی و مدیریت سبز را در عملیات خود ادغام کنند.

مسئولیت اجتماعی شرکتی نشان دهنده مسئولیت های شرکت در قبال مشتریان خود است، مانند طراحی محصولات بر اساس نیاز مشتریان و ارائه آن با قیمت مناسب، ارائه اطلاعات صحیح به مشتریان، اطمینان از رضایت مشتریان از طریق محصول و خدمات با کیفیت، احترام به شکایات مشتریان و اطمینان از سریع بودن راه‌حل‌ها مسئولیت اجتماعی شرکتی به کارکنان به احترام به نیازهای کارگران از جمله اطمینان از محیط کار سالم و ایمن، ارائه بسته دستمزد ارزشمند، تعادل زندگی حرفه ای و شخصی، توانمندسازی و توسعه کارکنان از طریق آموزش و آموزش و احترام به دیدگاه کارگران اشاره دارد.

مطالعات نشان می‌دهد که فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی، فرایندهای راهبری شرکت‌ها را برای دستیابی به مزیت رقابتی، حفاظت از محیط طبیعی و دستیابی به رشد پایدار تسهیل می‌کند. به عنوان مثال، نتایج بررسی ارتباط بین CSR و عملکرد پایدار شرکتی در کشورهای آسیایی نشانگر آن است که سازمان‌های مسئولیت‌پذیر اجتماعی عملکرد پایدار بهتری را نسبت به سایرین تجربه می‌کنند. مفهوم CSR در منطقه آسیا نسبتا کمتر و در سطوح اولیه پذیرش است. علاوه بر این، در کشورهای در حال توسعه، بیشتر مشاغل CSR را به عنوان یک فعالیت بشردوستانه به جای فعالیت های توسعه زیست محیطی و اجتماعی در نظر می‌گیرند.

در طول دو دهه گذشته، کسب و کارها، به ویژه مشاغل تولیدی، از جهات مختلف با فشار فزاینده‌ای مواجه شدند. از سویی تلاش مستمر بوم‌شناسان برای ایجاد آگاهی عمومی در مورد کاهش منابع طبیعی، تغییر اقلیم و افزایش قابل توجه آلودگی هوا، آب و خاک، بنگاه‌های تولیدی را وادار به ترک شیوه‌های کاری سنتی خود می‌کنند. به طوری که بنگاه‌های تولیدی که به منابع انرژی فسیلی که باعث مخاطرات زیست محیطی می‌شود اتکا داشته‌اند ناچار به شروع به سرمایه‌گذاری بر روی منابع تجدیدپذیر شده‌اند. از سوی دیگر، علاوه بر افزایش آگاهی مشتریان، مقررات محلی و بین‌المللی برای حفظ محیط‌زیست طبیعی نیز کسب‌وکارها را وادار کرده است که تأثیر عملیات خود را بر محیط زیست در نظر بگیرند و با راهبری مسئولانه، فرآیندهای سازگار با محیط‌زیست یا تولید سبز را دنبال کنند. این سناریو همچنین خواسته‌ها و ترجیحات مشتریان را تغییر داده و آن‌ها را تشویق به انتخاب محصولات یا خدمات شرکت‌هایی کرده است که حداقل آسیب را به محیط طبیعی وارد می‌کنند. به همین دلیل، شرکت‌ها نه تنها باید کیفیت محصولات و خدمات خود را تضمین کنند، بلکه باید مطمئن شوند که فعالیت‌های آن‌ها مسئولانه بوده و به محیط طبیعی آسیب نمی‌رساند.

 

شیوه‌های راهبری سبز شرکتی پتانسیل زیادی برای رسیدگی به مسائل مربوط به محیط زیست طبیعی دارند. مفهوم عملکرد سبز شرکتی (CGP)  بر معرفی یا بهبود محصولات یا فرآیندهای موجود متمرکز است به گونه‌ای که نه تنها انتظارات مشتریان را از نظر کیفیت برآورده کند، بلکه همچنین منجر به بهبود عملکرد محیطی نیز شود. این مفهوم با شیوه‌های راهبری محصول سبز، فرآیند سبز و مدیریت سبز برای کاهش چالش‌های محیطی ناشی از فعالیت‌های تولید مرتبط بوده و از طریق آن شرکت‌ها فناوری‌های جدیدی را معرفی می‌کنند که آن‌ها را قادر به تولید، جذب یا بهره‌برداری از محصول، فرآیند یا فعالیت‌های مدیریتی می‌کند که مسائل زیست محیطی مانند آلودگی و مصرف منابع ناشی از فعالیت‌های سازمانی را به حداقل می‌رساند.

در این راستا، مدیریت کیفیت جامع (TQM) یک سیستم مدیریتی است که پتانسیل افزایش عملکرد فردی و همچنین سازمانی را دارد و نه تنها فرایندهای راهبری سازمان‌ها را برای دستیابی به مزیت رقابتی تسهیل می‌کند، بلکه منجر به توسعه محصولات و خدمات رقابتی، با کیفیت برتر، با حداقل هزینه و زمان تحویل می‌شود. همچنین اعتقاد بر این است که TQM یک سیستم دوستدار محیط زیست می‌باشد زیرا هدف آن به حداقل رساندن ضایعات از طریق استفاده کارآمد از منابع است. ضمن آنکه، از طریق تمرکز بر آموزش و توسعه و بهبود مستمر در همه جنبه‌ها، قابلیت‌های نوآوری یا بهبود عملکرد محصولات یا خدمات موجود را تا حد زیادی افزایش می‌دهد بنابراین می‌تواند نقشی اساسی در افزایش قابلیت‌های سازمان برای دستیابی به اهداف راهبری مسئولانه خود داشته باشد. عامل دیگری که می‌تواند شرکت‌ها را برای دستیابی به اهداف عملکرد سبز قادر سازد مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) است؛CSR  یک ابتکار داوطلبانه‌ی شرکت‌ها برای ادغام مسئولیت‌های اجتماعی و زیست‌محیطی با عملیات تجاری است و منجر می‌شود شرکت‌ها برای حفظ جنبه‌های مختلف مسئولیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیِ محیطی که در آن فعالیت می‌کنند، ابتکار عمل داشته و در توسعه سرمایه انسانی سرمایه‌گذاری انجام دهند. تحقیقات نشان می‌دهد که ریشه‌های فلسفی مفاهیم TQM،CGP  و CSR مشابه هستند. هر چه یک شرکت در کیفیت و جنبه اجتماعی و زیست محیطی بیشتر سرمایه گذاری کند، احتمال دستیابی به برتری در عملکرد سبز آن بیشتر است.

شرکت‌هایی که از مدیریت کیفیت و استراتژی‌های عملکرد سبز پیروی می‌کنند، پتانسیل بالایی برای پاسخگویی به مسائل مربوط به تغییر ترجیحات مشتریان با توجه به کیفیت و محیط سبز دارند. با این حال، مطالعات مربوط به عملکرد سبز در مرحله اولیه خود هستند و نیاز وافری به غنی‌سازی تحقیقات در این زمینه وجود دارد. علاوه بر این، تحقیقات مختلف در این زمینه نتایج ترکیبی را به همراه داشته است. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد نوآوری سبز در شرکت‌های تولیدی چینی منجر به کشف یک رابطه منفی معنادار بین این دو متغیر شده است. یا شیوه‌های مدیریت کیفیت و محیط بر عملکرد شرکت‌ها تأثیر منفی می‌گذارد. اما از طرف دیگر، یک همبستگی مثبت بین مدیریت کیفیت جامع و توسعه پایدار شرکتی وجود دارد. یا تأثیر ظرفیت جذب دانش و مسئولیت اجتماعی شرکتی بر عملکرد سبز شرکتی نتایج مثبت قابل توجهی را نشان داده است. این نتایج ترکیبی مربوط به مؤلفه‌های مختلف مدیریت کیفیت جامع، عملکرد سبز شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکتی نیاز به بررسی رابطه بین این متغیرها به شیوه‌ای جامع را نشان می‌دهد. همچنین این حقیقت که مطالعات محدودی در مورد رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و  عملکرد سبز شرکتی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، که در آن‌ها مفاهیم پایداری و عملکرد سبز در سطح مقدماتی هستند، وجود دارد، اهمیت این تحقیقات را دوچندان می‌کند.با توجه به اهمیت مدیریت کیفیت جامع در دنیای تجارت مدرن، مطالعات نشان می‌دهد که چگونه کسب‌وکارهای تولیدی می‌توانند از منابع حیاتی خود برای دستیابی به اهداف عملکرد سبز سرمایه‌گذاری ‌کنند و چگونه مسئولیت اجتماعی شرکتی نقش واسطه این رابطه را ایفا می‌کند. در مقاله مربوطه داده ها از مدیران شرکت‌های تولیدی متوسط و بزرگ واقع در پاکستان جمع‌آوری شده است و تحلیل‌های ساختاری نشان می‌دهد علاوه بر اینکه، حمایت دولت برای شرکت ها برای دستیابی به اهداف عملکرد سبز شرکتی ضروری است. مدیریت کیفیت جامع به طور قابل توجهی قابلیت‌های سازمانی را برای دستیابی به اهداف عملکرد سبز افزایش می‌دهد. در نهایت، CSR به عنوان یک میانجی در رابطه بین TQM و CGP عمل می‌کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.