ضرورت اصلاح سیستم آموزشی بر پایه مهارت آموزی

0

دکتر عباس سقایی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات

بهبود از آموزش آغاز و به آن ختم می شود و همواره نمی توان بدون آموزش از بهبود سخن گفت از این رو برای ارتقای عملکرد چاره ای جز ارتقای قابلیت و توانمندی افراد وجود ندارد و باید این امر را به عنوان یک اصل پذیرفت. همانگونه که انسان محور بهبود تولید، صنعت و خدمات است، خود نیز نیازمند اصلاح بخشی از مهارت ها براساس آموزش است تا بتواند آن را نسبت به سطح موجود ارتقا دهد. در حال حاضر قابلیت ها و توانمندی هایی وجود دارد که لازم است از شکل بالقوه به بالفعل تغییر کند بنابراین اهمیت آموزش برای افرادی که در امر بهبود هستند بسیار ضروری بوده و کل مسیر بهبود به آموزش وابسته است.

آموزش و مهارت درحالی دو بخش جدانشدنی به شمار می روند که آموزش شامل دو بخش اصلی است. آموزش می تواند منجر به تغییر نگرش ها شود و الزاما به مهارت مربوط نیست و بخشی نیز مربوط به مهارت ها است و آن چه نیاز است هر دو این موارد است چرا که هم اکنون در بسیاری از موارد مشکل چرایی وجود داشته اما مشکل چگونگی وجود ندارد و در بخش بزرگی از مدیریت کشور چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی، افراد تصمیم گیر آگاه به ضرورت ها و مهارت ها نیستند.

یک‌نوجوان قبل از یادگیری مهارت باید قبول کند که نیازمند یادگیری است بنابراین هر دوبخش آموزش و مهارت کنار یکدیگر از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا یادگیری موضوعاتی که از جنس مهارت نیستند می تواند از جنس دانش و بخشی از جنس مهارت باشد. در این میان یکی از موانع مطروحه بحث تخصیص بودجه است هرچند که مساله اصلی در آموزش بودجه نیست بلکه مهم طرح ریزی یک سیستم  به صورت کامل، متناسب با طرح ریزی است.

بهترین مثال در این زمینه رشته های مهندسی است به طوری که شاید افراد مهارت کمتری در دانشگاه ها کسب کنند که بخشی از این موضوع قابل پذیرش است اما همواره این پرسش مطرح است که چگونه این افراد در مهاجرت به خارج از کشور، به راحتی جذب شده و در شغل های کلیدی مشغول به کار می شوند؟  به نظر می رسد نامناسب بودن سیستم طراحی در حوزه آموزش مشکل اصلی بوده و احتمال دیکته شدن و وارد کردن سیستمی خارج از کشور که با سیستم آموزشی کشور متناسب نبوده و به درستی شناسایی نشده، منجر به بروز چنین مشکلی شده است.

بنابراین با این تفاسیر نمی توان مشکل را تخصیص بودجه دانست بلکه مساله و محور اصلی استفاده از  فرد آموزش گیرنده در صنعت است چرا که به نیازهای مهارتی آگاه بوده و افراد را متناسب با آن مهارت آماده کرده ایم.

برای نمونه در حوزه نرم افزار افراد جویای کار و دانشگاه ها به نیازهای این بخش آگاه بوده بنابراین یا دانشگاه در حال ارایه خدمات است یا دانشجو با تکیه بر دوره های آموزشی به دنبال بروزرسانی خود است ،بنابراین بودجه چندان اهمیت نداشته و مهم طراحی نامناسب سیستم است.

بدیهی است در صورت عملکرد مناسب در زمینه مهارت آموزی احتمال یافتن شغل مناسب افزایش خواهد یافت. به طور قطع عملکرد و کارایی بهتر به هر دو بخش مهارت آموزی و درک اصول مرتبط بوده هرچند که این امکان وجود دارد که بخشی از آن با آموزش، تغییر برداشت، پارادایم های ذهنی، تغییر بینش و درک ضرورت ها مرتبط باشد و الزاما مهارت نباشد اما به طور قطع، آگاهی بیشتر شانس را ارتقا می دهد اما باید به این نکته توجه شود که در کشوری فاقد مهارت، با مهارت اندک و آموزش بهتر می توان انتخاب شد که دلیل آن اشکال اصلی در طراحی سیستم آموزش است بنابراین لازم است تمرکز اصلی بر روی اصلاح سیستم اموزش باشد.

توجه به این موضوع ضروری است که بخشی از ارتقای کیفیت در حوزه محصولات و خدمات بدون شک موضوع آموزش است و هرچند همواره آموزش در خدمت بقیه اجزایی است که سیستم دیده اما به طور قطع نقش بسیار مهمی دارد و می توان امیدوار بود با سیستم های درست با هدف افزایش دانش و  توانمندی و ترکیب آن به بهبود کمک کرد. در این مسیر با تعریف درست مشتری و توانمندسازی سیستم آموزشی می توان به ارتقای کیفیت امیدوار بود.

توجه به نکته ضروری است که کیفیت به آموزش درست وابسته است و در حالی می توان در آموزش کیفیت را تعریف کرد که ذینفع این موضوع به درستی تعریف شود و بدانیم نیرو برای چه صنعتی تعریف شده و صنعت مورد نظر شامل چه ویژگی هایی است  سپس با آموزش و طرح ریزی نسبت به بهبود کیفیت اقدام کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.