برند مي تواند به معناي كيفيت باشد ؟

0

در زبان فارسي هر گاه صحبت از كيفيت محصول يا خدمات مطرح مي شود واژه ” نام ” و يا ” برند ” محصول به سرعت خودنمايي مي كند. در اين رابطه و در زبان و ادبيات فارسي برند تيغ و شمشير تيز و آبدار و جوهر دار بيان گرديده و برند آور را شمشير نيز و يا شمشير درخشان عنوان داشته اند .

در همين رابطه تعريف برند در دانشنامه ويكي پديا نگاهي متداول گرايانه و به نوعي هوشمندانه در تطابق ادبيات جهاني مطرح شده كه اينگونه و طبق تعريف انجمن بازاريابي آمريكا، برند يا نما نام (Brand) يك نام ، عبارت ، طرح ، نماد يا هر ويژه گي ديگري است كه مشخص كننده خدمات يا فروشنده محصولي خاص باشد كه بوسيله آن از ديگر محصولات و خدمات مشابه متمايز ميگردد.

عنوان قانوني براي برند نشان تجاري است

اما بيان اين نكات سرشار از يك مبحث علمي و اثر گذاري است كه مي تواند واژه هاي فوق را متحول و يا ماندگار نمايد ، همچون كه در دنيا ماندگاري هر خانواده كالايي و يا خدمات برتر را با درجه كيفيت ارائه مطرح و بيان مي نمايند .

از اين رو موضوع كيفيت براهميت دو مطلب مهم خود نمايي محسوسي دارد . در ابتدا مسير تداوم رشد و توسعه و ديگري ماندگاري در ادامه حيات آن است . ميزان تاثير گذاري و پايداري كالا و خدمات براي هر يك از نيازمندان و يا مصرف كنندگان متفاوت است ولي آنچه كه درجه اهميت اشاره شده را رشد مي بخشد تداوم حضور و نام محصول يا خدمت است . در اين صورت چگونه مي توان به اهميت مورد اشاره دست يافت و يا چرخش حركتي ذهن را با توجه به عناصر تعيين كننده و اولويت دار در مسير حفظ ارزش ها و رشد و توسعه فردي و گروهي قرار داد. اين مهم فقط با نظام  ارزيابي مداوم و يا فرآيند قابل درك و تشخيص صحيح كاركردها حاصل مي شود كه همان موضوع كيفيت است . براي تبيين موضوع لازم ايت مسير حركتي در دستيابي به كالا و خدمات را رصد كرده و نقاط قوت و ضعف آن را مطابق شاخص هاي ملي و يا احيانا” بين المللي را بدست آورده و نهايتا” با تعيين كف و سقف درجه اعتباري هر يك سطح كيفي آن را تعيين و با ابراز نكات كليدي كه زبان مشترك ملي يا بين المللي را بوجود مي آورد ميزان نافذ بودن را مشخص و با درج مشخصات مربوطه درجه اطمينان بخشي را براي استفاده كنندگان يا بهره برداران تعيين نمود . لازم به توضيح است كه لزوما” برند و يا نام كالاي معتبر به معناي بالا بودن كيفيت كالا و خدمات نيست بلكه معرف هاي تعيين كننده توليد ويا پارامترهاي اصلي آن در مسير اجرايي و عملياتي مي تواند سطح كيفي يا اثر گذاري را براي مصرف كنندگان معين سازد . به بيان ديگر هرگز در مورد برنامه هاي زماني نبايد فاكتور كيفيت را فراموش كرد. بويژه در دنياي پر تحول امروزي هرگز نمي توان اولويت بندي بودجه را بدون در نظر گرفتن هزينه افزايش كيفيت مورد بررسي قرار داد و منابع مورد نظر را براي بررسي يا سنجش كيفيت در نظر نداشت . در دنياي حاضر اگر بخواهيم كه سازمان ما به سمت افزايش كيفيت پيش برود بايد اطلاعات خود را در مورد واژه كيفيت بالا ببريم . دقيقا” زماني كه ما متوجه مي شويم چگونه مي توانيم مديريت زمان و بودجه را رعايت كنيم همان زمان است كه مي توانيم به مديريت كيفيت هم پي ببريم.

رابطه بين بودجه ، كيفيت و زمان

در ادامه اين بحث ما بايد با رابطه بين بودجه ، كيفيت و زمان آشنا باشيم . دقيقا” در اين زمان مي توانيم با سرمايه گذاري هاي موثر كه باعث افزايش سود سهام مالي مي شوند، كيفيت توليدات و خدمات خود را هم بالا ببريم بدون اين كه اثرات منفي در بخش بودجه و زمان را تحميل كنيم . ارائه نكات فوق ضرورتي است كه روند اجرايي و عملياتـــي را بويژه در توليد محصولات و خدمـات به جا اندازي برند معطوف مي دارد و مي تواند نقش افـــراد ذي سهم بويژه مـــدير را در مسير سرمايه گذاري درست قرار داده و همكاران او را در راه افزايش كيفيت كالا و يا خدمات هدايت نمايد . بعد از نقش تعيين كننده مدير بايد نقش برنامه ريز ها را نيز بررسي كرد . بدان معني كه كيفيت نيز مانند ساير شاخص ها نمي تواند در يك سيستم خود نمايي كند مگر اين كه از ابتدا در آن سيستم برنامه ريزي شده باشد . بنا بر اين سوال اينجاست كه يك برنامه ريز چگونه در فرآيند عمل مي كند تا كيفيت سيستمي را كه شناخته افزايش دهد . به نظر نگارنده اولين قدم در راه پيشرفت، شناخت شرايط موجود است. هر كارشناس يا مهندس ذيربط در ايفاي وظايف و مسئوليت هاي شغلي خود بايد كيفيت برنامه ريزي هاي خود را اندازه گيري كند. در عين حال بايد بررسي كند كه چگونه با ظرفيت هاي موجود مي تواند به حداكثر كيفيت برسد.

هر برنامه ريز بايد بخوبي با ميانگين نواقص كارهاي انجام شده و سودمندي آنها و نيز ميانگين سرعت برنامه هاي طراحي شده و كارهاي انجام شده آشنا باشد . در نتيجه يك فرد مسئول برنامه ريز مانند يك دونده ماراتن مي تواند با در نظر داشتن اهداف و تغيير الگوهاي كاري گام هاي مهمي در راه پيشرفت بردارد و خود را در جايگاه يك نام و يا برند معتبر قرار دهد. در اين جايگاه كارشناس مربوطه و يا فردي كه برنامه ريزي اين مهم را عهده دار است بايد مانند يك مربي ورزشي كه به هدايـت تيم خود براي رسيدن به حداكثر نتيجــه مي پردازد ، به كنترل و هدايت كاركنان يك سيستم پرداخته تا حداكثر كيفيت حاصل شود. بنابر اين يك مدير كاردان بايد به جمع آوري آمارهاي مناسب پرداخته و سپس بررسي كند كه آمارها چه معنا و مفهومي دارند و از آنها در جهت يك برنامه ريزي و يامدل اجرايي مناسب استفاده كند. همچنين يك كارشناس كيفي خوب بايد اهداف كامل و جامعي را طراحي كند و در راه رسيدن به آنها به تغيير عادات كاري بپردازد. البته سوال اينجاست كه اگر كنترل كيفيت در حقيقت در نقش چشم و گوش مديريت است تا او را آگاه كند كه آيا سيستم به خوبي كار مي كند يا اينكه نياز به كارهاي اصلاحي دارد . براي تثبيت و جا اندازي برند در اهداف بلند مدت پيش رو مي توان با اندازه گيري و بررسي مراحل پيشرفت سيستم به كمك كنترل كيفيت رفته و نسبت به مواردي كه در حفظ و پايداري جريان كيفي اثر گذار است به كمك كنترل كيفيت مي توان دريافت كه آيا مراحل كاري و استانداردهاي سازمان اجرا مي شوند يا نه ؟ نكته ديگر اين كه آيا اين استانداردها و مراحل مختلف در راه به ثمر رساندن خوب كارها و اهداف موثر هستند يا نه ؟ وقتي اين استانداردها در نظر گرفته نمي شوند علت چيست ؟ كنترل كيفيت ،  علل ايجاد مشگلات را بررسي مي كند و به مديريت كمك مي كند تا يك راه حل جديد ارائه دهد و پيشرفت را به سيستم برگرداند .

” برند مي تواند به معناي كيفيت ” باشد

با تست كردن محصولات و نيز خدمات مي توان ميزان پيشرفت سيستم را بررسي كرد. كنتـرل كيفيت ، ميزان كيفيت بدست آمده را بررسي مي كند و به  اين ترتيب مديريت مي تواند تعيين كند كه آيا مراحل كاري براي نيازهاي پروژه مناسب بوده اند يا نه ؟ ميزان نواقص بالاتر از ميزان پيش بيني شده باشد ، كنترل كيفيت مي تواند كمك كند تا دلايل روشن شده و اقدامات در جهت رفع مشگل انجام شود . در اين صورت نام و يا برند كالا و خدمات با كمك كنترل كيفي مي تواند زمينه ساز پايداري در صحنه فعاليت هاي  اقتصادي و كاربردي هر يك بوده و بطور قطع مي تواند افق هاي تازه اي را به يك مدير نشان دهد تا به اين ترتيب به كيفيت بالاتر كالا و خدمات دست يافته و در نهايت كنترل كيفيت با تست كردن و يافتن نواقص و ارائه راه حل به مديريت را كمك كند تا بهتر و روان تر در راه افزايش كيفيت گام برداشته و برند را حفظ و پايدار نمايد . در اين صورت است كه مي توان گفت ” برند مي تواند به معناي كيفيت ” باشد . در كلام پاياني اضافه مي نمايد كه كيفيت متناسب با پيشرفت ،تجربه هاي جديد فناوري هاي نوين ارتقاء يافته و بطور اصولي سطح مورد تقاضاي مردم را افزايش مي دهند . در اين رابطه شاخص ها ويا استانداردهاي موضوعه مي تواند ضمن تضمين ايمني ومناسب بودن كالاها و خدمات ، حداقل كيفيت بروز شده را مورد تائيد قرار داده تا از اين طريق بتواند نام و برند كالا و يا خدمات را حفظ و صيانت نمايد . ناگفته نماند كه كيفيت زماني قابل دستيابي است كه فرآيند ها و فعاليت هاي افراد و يا سازمان هاي مسئول ، بطور مستمربا نيازها و انتظارات مشتري ها و متقاضيان طراحي و اجرا شوند. و آخر اينكه وقتي مديريت دست به تلاشي منظم و دائمي براي افزايش كيفيت كار بزند ، اين روند به تمام قسمت هاي سازمان منتقـــل مي شود. يك مسئول حرفه اي در ايجاد برند مي تواند افق هاي تازه اي را به يك مدير نشان دهد تا به اين ترتيب به كيفيت بالاتر محصولات و خدمات رسيده و در نهايت كنترل كيفيت با تست كردن و يافتن نوافص و ارائه راه حل به مديريت كمك كند تا بهتر در راه افزايش كيفيت و برند سازي و پايداري آن در جامعه گام بردارد .

رضا پديدار

رئيس كميسيون انرژي و محيط زيست اتاق تهران

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.