سیده محبوبه امینی؛مدیرعامل گروه کارشناسان ایران//یکی از موضوعات جذاب و در عین حال چالشبرانگيز پیش روی كسب و كارها، بحث انقلاب صنعتی چهارم میباشد، انقلابی که بر پایه فناوری دیجیتال استوار است و به لحاظ مقیاس و دامنه پیچیدگی بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که بشریت به واسطه انقلابهای صنعتی پیشین تجربه کرده است. آنطور که کلاوس شواب [1]در کتاب انقلاب صنعتی چهارم، براساس پیشبینی کارشناسان مطرح کرده این انقلاب از سال 2015 میلادی آغاز شده و در سال 2030 به نقطه اوج خود خواهد رسید و از آنجا که سرعت این انقلاب بسیار بیشتر از انقلابهای پیشین است، آینده متعلق به كسب وكارهايي است که بتوانند از ظرفیت و فرصتهای پیش آمده به واسطه این انقلاب نهایت بهره را ببرند.
فراتر از تغييرات الگوهاي رشد، بازار نيروي كار و نيز آينده كار كه به صورت طبيعي بر همه سازمانها اثر خواهند گذاشت، شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد فناوريهايي كه انقلاب صنعتي چهارم را پشتيباني ميكنند، بر اينكه چگونه كسب و كارها هدايت، سازماندهي و تامين منابع شوند، اثر عمدهاي دارند. كليه آثار انقلاب صنعتي چهارم نياز دارند تا شركتها پيرامون مدلهاي كسب و كار خود دوباره فكر كنند. بر اين اساس برنامهريزي راهبردي به دليل نياز شركتها به عملكردي چابك مورد چالش قرار گرفته است. نياز به مدلهای كسب و كار نوين از جمله راهبردهايي است که به واسطه تأثیرگذاری انقلاب صنعتی چهارم بر حوزه کسب وکارها ضرورت مييابد.
در نتیجه انقلاب چهارم صنعتی، روابط میان کسبوکارها و مشتریان به طرز بنیادینی تغییر میکند و به سمت مدل همیشه متصل و بنابر تقاضا (on-demand) حرکت میکند. سرویس پیامرسان واتساپ – که متعلق به فیسبوک است – در اوایل سال ۲۰۱۸ گزارش داد که کاربرانش روزانه ۶۰ میلیارد پیام رد و بدل میکنند. در چنین دنیایی صاحبان کسبوکار باید درک کنند که چطور ارزش محصولاتشان را به لحاظ دیجیتال بالا ببرند. مثلا تسلا، شرکت تولیدکننده خودروهای برقی، نرمافزار ماشینهایش را به صورت اتوماتیک و بیسیم آپدیت میکند تا آنها از ماشینهای جدیدتر عقب نمانند.
علاوه بر این، انقلاب چهارم صنعتی انواع تازهای از همکاری را میطلبد. غولهای تجاری تثبیتشده عموما در برابر نیازهای رو به تحول مشتریان حساسیت لازم را نشان نمیدهند و شرکتهای جوانتر به دنبال سرمایهها و اطلاعات عمیقی هستند که در اختیار شرکتهای مسن غولپیکر است. وقتی شرکتها منابعشان را با هم تقسیم میکنند برای دو طرف و کل اقتصاد ارزش افزوده چشمگیری به وجود میآید. در چنین شرایطی مدلهای كسب و كار نو به کار صاحبان کسبوکارها خواهند آمد که در میان آنها میتوان به استراتژي پلتفرم اشاره کرد. بر اساس این استراتژی شما دیگران را تشویق میکنید که به کمک زیرساختها و ابزارهای شرکت شما دست به تولید بزنند. شاید مهمترین و مشهورترین نمونه موفقیت این استراتژی شرکت اپل و محصول آیفون آن باشد. در واقع آیفون و بازار نرمافزارهای آن – اپ استور – یک پلتفرم برای فروش نرمافزار به حساب میآید و هزاران شرکت نرمافزاری منحصرا از طریق برنامه و بازی ساختن برای آیفون پول درمیآورند و همزمان ارزش آیفون را برای مشتریان بالا میبرند. بر اساس برآورد Accenture در سال ۲۰۱۶ پانزده شرکت اصلی پلتفرم دنیا ۲.۶ تریلیون دلار از بازار جهانی را در اختیار خود دارند. در عصر انقلاب چهارم صنعتی که سرعت تحولات بسیار بالاست مهمتر از مدل كسب و كار که یک شرکت انتخاب میکند قابلیت انعطافپذیری آن است که سرنوشتش را مشخص خواهد کرد.
علاوه بر اين مدلهاي كسب و كار نوين اين معنا را ميدهند كه به استعداد و فرهنگ ميبايست از ديدگاه نيازمنديهاي مهارتي جديد و نياز به جذب و ابقاء شكل درست سرمايه انساني، دوباره فكر شود. از آنجا كه در صنايع، دادهها نقش محوري را در تصميمسازي و نيز مدلهاي كسب و كار بازي ميكنند، نيروهاي كار به مهارتهاي نوين نيازمند هستند و در اين راستا فرايندها نيز به روزآمدشدن نياز دارند. راهبردهاي نوين براي جذب و ابقاء استعدادهاي ماهر، بهكارگيري مدلهاي ساختاري مبتني بر همكاري و شبكهاي و شيوههاي نوين مديريتي همگي كليد موفقيت سازماني است.
در نهايت، تغییر گریزناپذیر از دیجیتالسازی ساده(انقلاب صنعتی سوم) به نوآوری مبتنی بر ترکیب فناوریها(انقلاب صنعتی چهارم) سازمانها را وامیدارد تا دربارۀ شیوههای کسبوکارشان تجدیدنظر کنند. اما حاصل نهایی یکی است: رهبران کسبوکارها و مدیران ارشد باید محیط متغیر خود را بشناسند، پیشفرضها را بهچالش بکشند و خستگیناپذیر و دائما نوآوری کنند.
[1] Klaus Schwab